» *معرفت شناسی*
اساسنامه علم در معارف اسلامی از این قرار است؛ (8) حکمای اسلامی لااقل از دو زاویه به مبحث ادراک و علم نگریسته اند: گاهی علم را از منظر وجودشناختی (9) در نظر گرفته، مباحثی از قبیل تجربه ادراک، قوای مدرکه و کیفیت حصول ادراک را مطرح می کنند. گاه نیز نگاه منطقی و مفهوم شناختی به این بحث افکنده و مسائلی از قبیل علم حصولی و حضوری، تصور و تصدیق و ارزش علم را باز گرفته اند. البته در روانشناسی نیز مبحث ادراک مورد توجه قرار گرفته است. علم از دیدگاه منطقی یا معرفت شناختی (10)، تعاریف مختلفی دارد: تعریف هایی از قبیل «حصول صوره الشی عند العقل» (11) یا «انه اعتقاد شی علی ما هو علیه» (12) یا «هو الذی یوجب کون من قام به عالما» (13.) ابوعلی سینا در تعریفی ماندگار ادراک را چنین می شناساند: «درک شی هوان تکون حقیقه متمثله عند المدرک یشاهدها ما به یدرک» (14.) شیخ اشراق، ادراک را حصول صورتی در ذهن دانسته که با محکی خود مطابق باشد (15) و از آن جا که مطابقت جز در نسب و قضایا وجود ندارد، این تعریف تنها شامل تصدیقات و گزاره ها خواهد شد. نهایتا صدرالمتالهین علم را فوق مقوله و امری وجودی و حتی غیرقابل تعریف دانسته است. جمله «حضور مجرد عند مجرد» را تنبیهی مناسب برای علم تلقی می کند. به هر حال حقیت و جوهر علم کشف، ظهور و حضور است که طبعا باید برای موجود مجرد باشد. حکما علم را در اولین تقسیم به دو قسم حصولی و حضوری تقسیم می کنند. گاهی فارق آن دو را واسطه در نظر می گیرند. با این بیان که اگر میان عالم و معلوم واسطه ای در کار باشد، علم حصولی است؛ و الا حضوری خواهد بود و زمانی مائز را صورت معرفی می کنند. بنابراین علم حصولی، علمی است که از راه صور ذهنی برمی خیزد. حال آن که در علم حضوری، صورت ذهنی میان عالم و معلوم فاصله می اندازد. (16) علم حضوری اقسامی دارد از قبیل علم ذرات مجرد به خود، علم نفس به احوال خود، علم نفس به قوای خود، علم نفس به صور ذهنی، علم معلول به ذات علت و علم علت به ذات معلول. حتی برخی نوع دیگری را به آن افزوده اند که آن علم نفس به خواص مادی عارض بر اعصاب و مغز است. (17) ناگفته نماند که علم حضوری علی رغم اهمیت فراوانش، چندان مورد توجه کنکاش عالمان واقع نشده است و این نقیصه ای است که از درمان و معالجه گریز ندارد. علم حصولی خود به تصور و تصدیق تقسیم می شود. تصور علمی است که همراه آن حکم نباشد؛ ولی تصدیق به نحوی با حکم توام است. در این که نحوه همراهی و نسبت حکم با تصدیق چگونه است، اختلاف شده است: برخی تصدیق را نفس حکم می دانند (18.) فخر رازی تصدیق را مرکب از سه جزء تصور موضوع، تصور محمول و نسبت، یا این سه به همراه حکم می داند. (19) قطب الدین رازی تصدیق را همان اذعان دانسته است. (20) و دیدگاه چهارم: التصدیق تصور معه التصدیق (21.) از دیدگاه شیخ و پیروانش از جمله ملاصدرا، تصدیق تصوری است که عین حکم است. حکم را دو وجهه و دو رویه است: از یک جهت نعل نفس است، و از این جهت همانند سایر افعال نفسانی مانند اراده می باشد اما همین فعل نفسانی که حکم نام گرفت، از جنبه ای دیگر حکایت از بیرون خود دارد و از این نظر دارای خاصیت کشف و حکایت است.
تصور و تصدیق هر یک به نوبه خود به دو قسم بدیهی و نظری منقسمند. دو تعریف معروف تر بدیهی عبارتند از: تصور یا تصدیقی که محتاج نظر و کسب نیست. (22) دیگر آن که تصور و تصدیقی که به دام کسب درنمی آید. (23) بر اساس تعریف اول، علم بدیهی، یعنی علم بی نیاز از کسب، امکان حد یا استدلال دارد؛ ولی با توجه به تعریف دوم در امر بدیهی، حتی امکان دلیل و حد منتفی است که این مختص به اولیات است. تصور نظری یا حد است یا رسم و هر یک یا تام است یا ناقص. اقسام تصدیقات نظری از حیث صورت عبارتند از: قیاس، استقرا و تمثیل و از جهت ماده عبارتند از: برهان، مغالطه، جدل، خطابه و شعر. رای مشهور در تصدیقات بدیهی آن است که آنها یا اولیاتند مثل استحاله اجتماع نقیضین؛ یا اینکه «واقعیتی هست» و یا از گروه بدیهیات ثانویه به شمار می روند؛ یعنی: مشاهدات، مجربات، حدسیات، متواترات، فطریات و وجدانیات. حکمای اسلامی بعد از این در مقام اثبات بدیهیات برآمده با ارائه استدلال های استوار نشان داده اند که برخی از علوم چه تصوری و چه تصدیقی از سنخ علوم بدیهی به شمار می روند. جالب اینکه بوعلی سینا در برهان شفا علم تصدیقی را «اعتقاد یقینی مکتسب» تعریف می کند. (24) تشابه این تعریف با تعریف معرفت به عنوان باور صادق موجه قابل توجه است
مروارید::
87/7/11:: 9:45 صبح
|
همراهان عزیزنظریادتون نره!!ممنون()
ابتدا نیت کنید
سپس برای شادی روح حضرت حافظ یک صلوات بفرستید
.::.حالا
کلید
فال را فشار دهید.::.
دریافت کد
فال حافظ برای وبلاگ
دریافت کد بازی آنلاین تصادفی